مسیرهای متفاوت دو بردار؛ اختلافها محمد گلریز و اکبر گلپایگانی چه بود؟
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۳۱۹۳۳
«گلپا» صدای دهه 30 بود؛ از وقتی اولین آوازش را با ساز نورعلی برومند و علیاصغر بهاری روی صفحه بزرگ ضبط کرد تا وقتی که مردم با صدایش در برنامه «گلها» انس گرفتند و «گلریز» صدای دهه 60 و در واقع صدای انقلاب اسلامی بود. حالا «گلپا» رفته و صدای آخرین نسل خواننده «گلها»یی خاموش شده است.
به گزارش ایسنا، شاید تغییر نام خانوادگی محمد گلپایگانی به محمد گلریز باعث شود خیلیها ندانند که او برادر کوچکتر زندهیاد اکبر گلپایگانی معروف به «گلپا» است که البته با دو دیدگاه هنری متفاوت در یک خانواده هنرمند پرورش پیدا کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدرشان به نام «مرشد حسین» معروف بود و سال 1362 درگذشت. حدود 80 سال پیش مرشد حسین سمبُل آواز در ایران البته به صورت تعزیهخوانی، مداحی و مرثیهخوانی بود و یکی از مرثیهخوانان مهم تهران محسوب میشد. او همراه همیشگی مرحوم فلسفی بود. فلسفی منبر میخواند و مرشد حسین مداح بود.
مرشد حسین چهار پسر داشت که همه آنها آوازخوان بودند. اکبر، عباس، محمود، ابوالقاسم و محمد که در سهراه شکوفه، خیابان صفا با هم زندگی میکردند. محمد گلریز درباره رابطه خانوادگیشان میگوید: «شب و نصف شب همه آواز میخواندند و کَل کَل هم داشتیم. اگر کسی گوشه یا مایهای را نمیتوانست درست اجرا کند، بقیه فوری وارد عمل میشدند و آن را میخواندند. یک شب حدود ساعت 12 در زدند و دیدیم که همسایهها آمدهاند و داد و بیداد که چرا اینقدر سروصدا دارید و ما از دست آواز خواندن شما آسایش نداریم. جالب این که برخی دیگر از همسایهها آمدند و مقابل همسایههای معترض قرار گرفتند. این دسته دوم از همسایهها میگفتند ما از آواز خواندن این خانواده لذت میبریم و هر موقع که دوست داشته باشند، باید بخوانند.»
از شاگردی نورعلیخان برومند تا آوازخوانی حرفهاینورعلیخان برومند که آن زمان موسیقیدان مطرح شهر بود که به خانه مرشد حسین میآمد و به گلپا آموزش آواز می داد. محمد گلریز در آن زمان پشت در میایستاد تا آموزش نورعلی خان را یاد بگیرد. یک بار نورعلی برومند بیهوا در را باز میکند و او را که پشت در و در حال گوش دادن میبیند و به داخل کلاس میبرد.در واقع گلریز و گلپا هر دو در مسیر آواز حرفهای ایرانی قدم برمیدارند اما گلریز در حوزه سرود مطرح و گلپا به عنوان خواننده اصیل ایرانی بین مردم شناخته میشود.
گلپا و آواز ایرانی که او زنده کردمحمد گلریز درباره برادر بزرگترش «گلپا» معتقد است: «گلپا پیش از انقلاب اسلامی میخواند و البته بعد از انقلاب هم خواند اما کنسرتی نداشت. ایشان آواز را در ایران زنده کرد و در آواز تحولی خاص ایجاد کرد و به شعر هویتی خاص داد. «گلپا» آواز را آهنگسازی میکرد. ما هفت دستگاه و پنج آواز در موسیقی ایرانی داریم. اگر به خوانندگان مختلف بگویید «سهگاه» بخوان، همه یک جور میخوانند. یعنی مانند علائم راهنمایی و رانندگی است و همه آن قوانین را رعایت میکنند. در حالی که آواز ابتکاری است. بیشتر خوانندگان خواندن آواز در دستگاه «سهگاه» را با درآمد آغاز میکنند در حالی که «گلپا» سهگاه را با مخالف آغاز کرد.»
مسیر آموزشی گلریز درست مانند گلپا بود اما اوج فعالیتهای او درست برعکس برادرش پس از انقلاب اسلامی بود. او کارش را با آهنگ «سرود نیایش» از رضاقلی ملکی شروع کرد. سپس سرود «این بانگ آزادی» با شعر حمید سبزواری و آهنگ احمدعلی راغب را خواند. گلریز سپس سرودهای ای شهید مطهر، رفتند یاران، خجسته باد این پیروزی، ای شهیدان خدایی نامتان پاینده باد را خواند. او آهنگ «دریغا» را با آهنگسازی محمد علی شکوهی را به مناسبت درگذشت امام خمینی (ره) اجرا کرد.
او که یکی از خوانندگان برتر دوران دفاع مقدس است، صدایش به عنوان میراث شفاهی ایران در سازمان میراث فرهنگی ثبت شدهاست.
چرا گلریز، نام خانوادگیاش را عوض کرد؟محمد گلریز خودش درباره تغییر نام خانوادگی خود از گلپایگانی به گلریز میگوید: «من اولین خواننده گروه «شیدا» بودم. در دوران سربازی با محمدرضا لطفی آشنا شدم. بعد از سربازی هم با هم بودیم. من رفتم و دو سال شاگرد ادیب خوانساری شدم(1353) و بعد همکاری با گروه «شیدا» را آغاز کردم. وقتی میخواستیم، نخستین اجرای گروه «شیدا» را داشته باشیم. با محمدرضا لطفی نزد نورعلیخان برومند رفتیم تا از او اجازه بگیریم. برومند در آن دیدار از ما پرسید، چه میخواهید بخوانید؟ ما هم گفتیم آوازی در دستگاه «شور» انتخاب کردهایم. آقای لطفی تارش را برداشت و من هم خواندم تا به گوشهی «گلریز» رسیدیم. به اینجا که رسیدیم، استاد گفت نامت را «گلریز» میگذاری! این را به من امر کرد. داداشم حرفش را گوش نداده بود و من نمیخواستم خلاف امر استاد عمل کنم. از آن زمان نامم را «گلریز» گذاشتم.»
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کوچ حنجره طلایی آواز ایران ؛ پس چرا ؟ پس چرا عاشق نباشم؟ اکبر گلپا خواننده پیشکسوت درگذشتمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: گلپا اکبر گلپایگانی محمد گلریز نورعلی خان محمد گلریز مرشد حسین همسایه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۳۱۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی
حمید سمندریان که با شوق فراوان نظارهگر کار دانشجویان خود بود، استعداد و توانمندی این دانشجو را کشف کرد و اول بار در نمایش «نگاهی از پل» با او همکاری کرد. اکبر زنجانپور در این نمایش به عنوان استعدادی درخشان ظاهر شد و این اولین گامهای او در جاده موفقیت بود.
به گزارش ایسنا، این خاطره به دهه ۵۰ بازمیگردد و حالا دانشجوی سابق قرار است همزمان با زادروز استاد خود و در مراسمی که کانون کارگردانان خانه تئاتر برگزار میکند، تقدیر شود.
دانشجوی سابق اما سالهاست که خانهنشین است و شرایط را برای به صحنه بردن اثری تازه، مناسب نمیداند.
هرچند نسل جدید تماشاگران تئاتر نتوانستهاند هنرنمایی زنجانپور را روی صحنه ببینند، اما قدیمیهای تئاتر نمیتوانند حضور تاثیرگذار و استعداد شگرف او را در نمایشهای «نگاهی از پل» و «ملاقات بانوی سالخورده» فراموش کنند
شاید اولین بازی حرفهای او در تئاتر در نمایش «نگاهی از پل» بود که در کنار سوسنفرخ نیا به عنوان یکی دیگری از دانشجویان مستعد دانشکده هنرهای زیبا درخشید و بار دوم بود که خود را به عنوان استعدادی غیرقابل انکار اثبات کرد؛ در نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات و کار حمید سمندریان. او در آن نمایش نقش آالفرد ایل را بازی کرد که یکی از کارکترهای مهم نمایشی است و تفاوت سنی زیادی با آن داشت.
به انگیزه این تجلیل و به یاد حمید سمندریان، بخشی از صحبتهای او را درباره زنجانپور مرور میکنیم:
«زنجانپور بسیار قابل قبول و باورپذیر بازی کرد. هرچند که آالفرد ایل از سن او دور بود ولی او نقش را به خوبی درک کرد. من استعداد زنجان پور را در کلاسهای دانشگاه شناختم. زمانی که شاگرد من بود، او را در اجراهای دانشگاهی دیده بودم و هیجانها و انرژیهای او را میشناختم. همان طور که در «نگاهی از پل» قدرت و انرژی خود را به نمایش گذاشت، در «ملاقات بانوی سالخورده» نیز به درونیات و عمق آلفرد ایل پی برد. دو نقش متفاوت و با بازی فراموشنشدنی زنجانپور. من برای رسیدن او به آلفرد ایل هیچ گونه درگیری نداشتم. زنجانپور به شدت خودش را متمرکز کرده بود تا به نقش برسد و آن طوری که من میخواهم بازی کند. او هم در بیرون و هم در درون به نقش رسید و خودش را هماهنگ کرد و به روح لحظه به لحظه نقش مسلط شد.
اما بخت با تماشاگران دهه هشتاد هم همراه بود تا یک بازی به یادماندنی دیگر از زنجانپور ببینند؛ در نمایش «شب هزار و یکم» به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی. نمایشی که در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت و در سه اپیزود گوناگون، نگاهی تازه به هزار و یک شب داشت. زنجانپور با همراهی مژده شمسایی و ستاره اسکندری در اپیزود دوم این نمایش بازی کرد تا برای تماشاگران نسلهای بعدی تئاتر نیز خاطره زیبای دیگری از بازیهای خود بسازد.
حالا این بزرگداشت همزمان با زادروز استاد او در خانه هنرمندان ایران، روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه برپا میشود. حمید سمندریان، استاد او سالهاست که از دنیا رفته و بهرام بیضایی نیز به دلیل دوری از وطن، نخواهد توانست در این برنامه شرکت کند و این بزرگداشت با دو جای خالی همراه میشود.
بزرگداشت زنجانپور به کوشش کانون کارگردانان خانه تئاتر ایران، ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
انتهای پیام